سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه دوستی اش خدایی نباشد، از او بپرهیز، که دوستی اش پلید است و مصاحبت با او شوم . [امام علی علیه السلام]

جمهوری آذربایجان یکی از کشورهای منطقه قفقاز جنوبی است که به عنوان همسایه شمالی ایران نقش تعیین کننده ای در معادلا ت منطقه ایفا کرده است. تا حدی که با فشار ایالا ت متحده، ایران از مسیر ترانزیت انرژی خارج شد و خط لوله تفلیس - باکو - جیهان با هزینه بیشتری احداث شد. در مورد جذب سرمایه گذاری نیز طبق آخرین ارزیابی موسسه بین المللی «اکونومیست» ایران در حالی بین 82 کشور مورد مطالعه در رتبه 80  قرار گرفته است که جاذبه های سرمایه گذاری و دیپلماسی فعال جمهوری آذربایجان، این کشور را در جذب سرمایه گذاری به مراتب بالا تر از ایران قرار داده است. در حوزه انرژی نیز در شرایطی که هنوز رژیم حقوقی دریای خزر و سهم کشورهای حاشیه این دریا مشخص نشده است، جمهوری آذربایجان با دارا بودن اکثر ذخایر نفت در دریای خزر توانسته است ضمن صادرات ماهانه بین 20 تا 40 هزار تن بنزین به ایران، با افزایش بهای نفت خام در بازارهای جهانی مبلغ قابل توجهی در صندوق ذخیره ارزی پس انداز نماید تا از این طریق بتواند سهم شرکت های بزرگ اروپایی را خریداری کند.
موقعیت استراتژیک و ژئواکونومیک منطقه قفقاز جنوبی با مقادیر قابل توجهی از منابع عظیم هیدروکربن های استخراج نشده باعث جلب توجه نهادهای اقتصادی و نظامی غرب و به خصوص ایالا ت متحده به این منطقه شده است. این در حالی است که با افزایش انسجام نظامی و سیاسی روسیه در دوران پوتین، ایالا ت متحده به آهستگی وارد حیاط خلوت روسیه می شود تا تحولا ت نظامی و موشکی رقیب دیرینه خود را کنترل کند. به این ترتیب بهانه پیشرفت های موشکی ایران و تهدید کره شمالی فرصتی را برای کنترل توانایی موشکی روسیه از طریق راه اندازی سامانه ضد موشکی در لهستان و چک برای ایالات متحده فراهم کرد که با واکنش  شدید روسیه مواجه شد. روسیه نیز به منظور خلع سلا ح آمریکا پیشنهاد استفاده از رادار قبله «گابالا » در جمهوری آذربایجان را مطرح نمود. این پایگاه که متعلق به جمهوری آذربایجان است  تا سال 2012 در اجاره روسیه است. این ایستگاه راداری یکی از ایستگاه های هشدار دهنده موثر حملا ت موشکی است که در زمان اتحاد جماهیر شوروی و به منظور کشف پرتاب موشک های زمینی و موشک های بالستیک دریایی که قابلیت حمل سلا ح هسته ای دارند مورد بهره برداری قرار گرفت. این رادار قدرتمند قادر است به صورت آن لا ین مسافت معادل 6 هزار کیلومتر از جمله ایران، عراق، ترکیه، پاکستان، هند، چین، استرالیا و قسمت هایی از قاره آفریقا و اقیانوس هند را کنترل کند. این رادار که روسیه بابت اجاره آن سالا نه 7 میلیون دلا ر به جمهوری آذربایجان پرداخت می کند در جنگ تحمیلی 8 ساله عراق و ایران، پرتاب موشک های اسکاد و پس از آن پرتاب موشک شهاب  3 ایران را ردیابی کرده است.
به منظور بررسی شرایط ناتو در قفقاز جنوبی و تاثیر آذربایجان و روسیه در تحولا ت منطقه و ایران با دکتر افشار سلیمانی، سفیر سابق ایران در جمهوری آذربایجان به گفت وگو نشسته ایم.
اولین حضور ناتو در سال 1990 به زمان بحث کاهش نیروهای متعارف در چارچوب پیمان ناتو و ورشو بر می گردد و حدود 7 سال طول کشید تا خاویر سولا نا دبیر کل وقت ناتو از سه کشور ارمنستان، آذربایجان و گرجستان دیدار کند. به نظر شما چه پتانسیلی برای گسترش حوزه نفوذ ناتو  در منطقه قفقاز وجود دارد؟
در منطقه قفقاز  جنوبی سه کشور در کنار هم قرار دارند که به لحاظ دینی با یکدیگر متفاوت هستند که به عنوان فاکتور موثر بر روی ماهیت مسئله خیلی تاثیرگذار است. کشورهای ارمنستان و گرجستان مسیحی هستند ولی بیش از 80 درصد جمعیت آذربایجان مسلمان است. به لحاظ ژئوپولیتیک گرجستان و آذربایجان با روسیه هم مرز هستند ولی ارمنستان با روسیه مرز مشترک ندارد.
 در شرایطی که ارمنستان با ایران و ترکیه با گرجستان هم مرز هستند هر چند ترکیه با ارمنستان مناسبات اقتصادی و تجاری دارد ولی با یکدیگر روابط سیاسی ندارند و سفارتخانه های آنها دایر نیست. مشکل عمده این دو کشور بحث قتل عام سال 1915 است که ارامنه مطرح می کنند و بحث دیگر ادعاهای سرزمینی بین  دو کشور است که با توجه به مذاکره هایی که تاکنون صورت گرفته ولی شاهد نزدیکی در روابط آنها نبوده ایم. ترکیه از ابتدا با آذربایجان ارتباط نزدیکی داشته است ولی روابط آذربایجان و ارمنستان همراه با مناقشه است. گرجستان نیز پس از تحولا تی که در این کشور روی داد با روسیه دارای مشکل است به نحوی که گرجستان خواستار خروج پایگاه های نظامی روسیه از این کشور شد. در چنین شرایطی به جز ترکمنستان اکثر کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در چارچوب پیمان مشارکت برای صلح با ناتو همکاری می کنند. در مواردی نیز بعضی از کشورها از جمله آذربایجان، ارمنستان و گرجستان به صورت انفرادی و جداگانه با ناتو سند قرار داد همکاری به امضا رسانده اند. البته شرایطی برای همکاری کشورها با ناتو وجود دارد که نبایستی با سایر کشورها مشکل مرزی داشته باشند. این در شرایطی است که ارمنستان  با آذربایجان و نیز با گرجستان دارای مناقشات مرزی هستند. البته ناتو طی قراردادهای همکاری تلا ش می کند تا در این کشورها استاندارد سازی کند. در رابطه با ورود کشورهای قفقاز جنوبی به ناتو، گرجستان به دلیل هم مرز بودن با روسیه و عدم تنش مرزی با ارمنستان و آذربایجان گزینه محتمل تری است. هر چند ارمنستان و آذربایجان اعلا م کرده اند که نمی خواهند عضو ناتو شوند.
در صورت عضویت آذربایجان در ناتو و متنعم شدن از ماده5 آیا موازنه قدرت در مواجهه با ارمنستان به سود این کشور تغییر خواهد کرد؟
باتوجه به شرایط بحرانی در منطقه، ناتو جمهوری آذربایجان را به عضویت خود در نمیآورد بلکه فقط در چارچوب پیمان مشارکت برای صلح با این کشور فعالیت می کند. به عنوان نمونه از نیروهای آذربایجان در مناطقی که برای حفاظت از صلح، ناتو نیروی پاسدار صلح اعزام می کند از این کشور فقط چند نفری فرستاده شود. در مواردی نیز در چارچوب قرارداد همکاری نظامی، ناتو اقدام به استاندارد سازی نیروهای نظامی آن کشور می کند. البته به این معنی نیست که اقدام به راه اندازی تاسیسات نظامی در خاک آن کشور نماید. کشورهای قفقاز جنوبی تا زمانی که در میان آنها مناقشه وجود دارد و مناقشات مرزی آنها حل نشود، نمی توانند عضو ناتو شوند. به این دلیل که اگر مناقشه ای ما بین آنها به وجود بیاید، ناتو باید طرفدار کدام کشور باشد و به همین دلیل ناتو اعلا م می کند که در ابتدا این کشورها مشکلا ت میان خودشان را حل کنند و در مرحله بعد برای عضویت در ناتو اقدام کنند. البته این نکته را باید مورد توجه قرار داد که اکثریت اعضای ناتو از کشورهای غیر مسلمان تشکیل شده است و با فرماندهی ایالا ت متحده آمریکا نگاه خاصی را در تحولا ت بین المللی دنبال می کند. همان طور که اشاره کردم با تمام شرایطی که مطرح شد ناتو می خواهد در منطقه حضور داشته باشد و تنها کشوری که در آینده دور با کسب شرایط استانداردهای ناتو می تواند به عضویت این سازمان در بیاید همان  کشور گرجستان است.
آیا حضور ناتو در دروازه های شمالی ایران خطری برای امنیت ملی ایران محسوب می شود؟
در حال حاضر ناتو در شمال ایران حضور ندارد ولی درباره این موضوع تحلیل های زیادی مطرح شده است ولی باید از هر گونه تحلیل غیر کارشناسی اجتناب کرد.
اگر از ناتو درباره حضور این سازمان در منطقه سوال شود در جواب می گویند که  این سه کشور در چارچوب پیمان مشارکت برای صلح  و نیز استاندارد سازی ارتش همکاری دارند. در این سه کشور به لحاظ فیزیکی ناتو حضور ندارد و قرار نیست در آینده نزدیک هم در منطقه حضور داشته باشد.
آمریکا و شوروی در نظام دو قطبی به شرایطی رسیده بودند که یکدیگر را خنثی می کردند. ولی پس از پایان جنگ سرد، آمریکا به جای فعالیت نظامی علیه روسیه به دنبال پیروزی در عرصه اقتصادی و وابسته کردن این کشور به خود بود و در این مسیر در دوران قبل از پوتین به موفقیت هایی دست پیدا کرد هر چند که در دوره ریاست جمهوری پوتین، روسیه به لحاظ اقتصادی منسجم تر شد. ولی برای موفقیت راه طولانی در پیش دارد. اکنون آمریکایی ها به دنبال افزایش همکاری با کشورها و تلاش برای واگرایی آنها با روسیه هستند به عنوان نمونه در گرجستان پس از اینکه انقلاب مخملین روی می دهد بدون اینکه آمریکا در این کشور حضور مستقیم داشته باشد ولی با نفوذ بر دولتمردان گرجستان به روسیه اعلام می شود تا پایگاه خود را از این کشور جمع کند. وقتی آمریکا بتواند با نفوذ خود، کاری کند که روسیه در گرجستان پایگاه نظامی نداشته باشد یک موفقیت برای آمریکا محسوب می شود. اکنون روسیه با یک قرارداد 25 ساله فقط در ارمنستان نیروی نظامی دارد و ادوات نظامی که از گرجستان برچیده شد را به ارمنستان منتقل کرده است. در جمع بندی باید گفت که ناتو و آمریکا تا زمانی که این تحولات در منطقه وجود دارد پایگاه نظامی ایجاد نخواهند کرد. بنابراین نباید از این موضوع هراس داشته باشیم و بی مورد هزینه پرداخت کنیم. اگر آمریکایی ها بخواهند درباره بحث ایران مرتکب اشتباهی شوند در جنوب ایران و خلیج فارس امکانات لازم را در اختیار دارند. کشوری مانند آذربایجان با وجود اشتراک های فراوانی که بحث شد هرگز اجازه نخواهد داد حتی از فرودگاه این کشور علیه ایران استفاده شود. آذربایجان به لحاظ زبانی با بخش بزرگی از ملت ایران اشتراک دارد و دارای یک درهم آمیختگی تاریخی با ملت ایران است. دو کشور ایران و آذربایجان طبق ماده 5 معاهده همکاری متقابل و دوستی که به امضا رسانده اند متعهد شده اند که هر یک ازدو کشور اجازه نخواهد داد تا کشور دیگری از سرزمین آنها برای حمله به طرف مقابل استفاده کند و این سند در پارلمان دو کشور نیز به تصویب رسیده است. از طرف دیگر در یکی از بندهای پایانی اجلاس سران دریای خزر که در تهران به تصویب رسید کشورهای حاشیه دریای خزر پذیرفتند که به هیچ کشور دیگری اجازه ورود نیروی نظامی به دریای خزر نه تنها داده نشود بلکه اجازه استفاده برای حمله به یکی از کشورهای ساحلی دریای خزر داده نشود. بنابراین در جایی که آذربایجان مسلمان هنوز مشکل حل نشده با ارمنستان دارد جبهه جدیدی باز نخواهد کرد و حتی اجازه استقرار ادوات نظامی را در این کشور نخواهد داد.
در حالی پنتاگون مدعی استقرار سامانه موشکی در کشورهای چک و لهستان جهت خنثی نمودن حملات هوایی و موشکی ایران و کره شمالی است که روسیه پیشنهاد استفاده از رادار قبله درباکو را به مقامات آمریکایی داده است که می تواند به صورت آن لاین سرزمین های ایران، عراق، ترکیه تا فلات هند را پوشش دهد. چرا مقامات آمریکایی حاضر به دست کشیدن از برنامه های استقرار پدافند ضدموشکی در اروپای شرقی نیستند؟
منطقی در بحث روس ها برای استفاده از رادار قبله وجود ندارد. روسیه طی قراردادی با آذربایجان رادار قبله را اجاره کرده اند و این پیشنهاد نقض حاکمیت ملی آذربایجان است. پس از ارائه پیشنهاد روسیه آذربایجان حتی مدعی شد که این رادار در آن کشور قرار دارد و باید با هماهنگی آنها این طرح مطرح می شد ولی نخواستند این موضوع تبدیل به تنش شود. در حقیقت روسیه نباید بدون اجازه آذربایجان این پیشنهاد را مطرح می کرد. باید این طرح از سوی آذربایجان مطرح می شد یا روسیه ضمن اعلام این طرح به آذربایجان و پس از موافقت صورت گرفته طرح ارائه می شد. به هر حال روسیه این پیشنهاد را مطرح نمود تا آمریکایی ها را خلع سلاح کند. روسیه با این طرح این نکته را مشخص کرد که اگر هدف آمریکا ایران است، آنها می توانند از طریق این رادار تحولات ایران را مشاهده و بررسی کنند ولی فقط بهانه آمریکا ایران بود و هدف اصلی از راه اندازی سپر موشکی، مهار روسیه است. به این دلیل که آمریکا از هر جایی  که بخواهد می تواند ایران را تحت  کنترل داشته باشد ولی آمریکا درصدد راه اندازی پایگاه ضدموشکی است. به این دلیل که هدف ایران نیست، آمریکا از این طرح عقب نشینی نمی کند. البته به لحاظ شخصیتی بوش نمی خواهد جلوی روسیه کم بیاورد چون در این صورت این معنی را می دهد که روسیه اجازه نداد و آمریکا نیز عقب نشینی کرد و همین اتفاق نیز بارها در نظام دو قطبی بین دو کشور روی داده است. البته وقتی رفتار آمریکا را مورد بررسی قرار می دهیم متوجه می شویم که آنها بارها رفتار غیرمنطقی داشته اند و در مواردی حتی  بوش حرفی را عنوان کرده است ولی حاضر نیست اشتباه خود را بپذیرد و وزیر خارجه او این اشتباه را پذیرفته است.  در آمریکا جمهوری خواهان رفتار تندی دارند و بوش در میان آنها از همه تندتر است ولی دموکرات ها تا حدی منطقی تر رفتار می کنند و وقتی اشتباهی مرتکب می شوند از عملکرد خود پوزش می خواهند.
در حالی که ولادیمیر پوتین آمریکا را به تشدید رقابت تسلیحاتی و خارج شدن از پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای و تولید موشک های میان برد تهدید می کند آیا شاهد عقب نشینی آمریکایی ها از ایجاد سپرموشکی خواهیم بود؟
باید قبول کنیم که دوران جنگ سرد تمام شده است و یک دوره نظام تک و چند قطبی غیرمنعطف را پشت سر می گذاریم که در شرایط فعلی در حال منعطف شدن است. به این دلیل که آمریکا که ادعای اداره جهان را دارد در زمان حمله به عراق به صورت یک جانبه و بدون اخذ مجوز شورای امنیت و عدم کسب موافقت روسیه، فرانسه و آلمان به عراق حمله کرد. آمریکا پس از این رفتار غیرمنطقی در عراق دچار مشکل شد و به مرور شاهد تغییر در گفته های مقامات آمریکایی بوده ایم به نحوی که آنها اکنون می گویند به هر حال به عراق حمله کرده ایم و اشتباهی صورت گرفت. حالا با هم بیاییم و این مشکل را درست کنیم.  ورود یک جانبه و عدم انعطاف آمریکا در حمله به عراق باعث شد تا در بحث ایران با انعطاف رفتار کند و در مورد ایران سیاست تاکید بر دیپلماسی در دستور قرار گرفته است و اگر مقوله عراق وجود نداشت شاید آمریکا در قبال ایران مرتکب اشتباه تاریخی می شد و حمله می کرد. به هر حال کشته شدن بیش از 3 هزار آمریکایی در عراق و بازتابی که در افکار عمومی جهان بر جای گذاشته است آنها را به این نتیجه رسانده است که باید این قائله و مشکل جدی را جمع کنند. در چنین شرایطی ایران می تواند با همکاری جدی با ساختارهای بین المللی، مشکلات خود را حل کند و تا حدی از فشار آمریکا کاسته شود. البته در نهایت باز نمی توان دیوانگی آمریکا را نفی کرد.
شما در حالی از دیپلماسی به عنوان ابزاری جهت کاهش تنش با آمریکا سخن می گویید که روی کار آمدن  دموکرات ها در کنگره آمریکا و به چالش کشیدن سیاست تهاجمی جورج بوش در منطقه خاورمیانه حتی منجر به سفر نانسی پلوسی به سوریه شد. چرا در قبال تمایل ملاقات نمایندگان کنگره آمریکا با همتایان ایرانی خود که با استقبال اصولگرایان مجلس نیز مواجه شد، این مسیر در عرصه سیاست خارجه ایران تداوم پیدا نکرد؟
دیپلماسی یک فن است و باید این فن به صورت همه  جانبه اعمال شود. دیپلماسی زبان صلح ولی با اقتدار براساس مولفه های قدرت است. این طرح ها از سوی مقامات آمریکایی به دنبال تشدید اختلاف های داخلی ما بین آنها مطرح شد. دموکرات ها کنگره را بردند و اگر این روند ادامه پیدا کند چشم انداز موجود حاکی از پیروزی دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری آینده است. در قبال پیشنهادهایی که از سوی آمریکا مطرح شد انسجام در سیاست رفتار خارجی موضوع مهمی است و باید برخوردی که با مقوله سیاست خارجی و نظام بین المللی اتخاذ می کنیم به گونه ای باشد که اشتهای طرف مقابل را زیاد کند و براساس موازینی که به لحاظ رفتار دیپلماتیک بر دنیا حاکم است واکنش نشان دهیم. اگر این انسجام در رفتار سیاست خارجه مشاهده نشد و فقط یک نفر بگوید که مذاکره می کند طرف مقابل می گوید پس بقیه چه می شوند؟ مجموعه سیاست خارجی کشورمان از سوی طرف مقابل در حال ارزیابی است و اگر این ارزیابی مثبت باشد آنها نیز علاقمند به مذاکره هستند. شاید کسانی که سیاست خارجی را به پیش  می برند فکر می کنند که دارای استراتژی هستند ولی با واقعیت امروز جهان که در نظام بین الملل وجود دارد باید این نکته را بدانیم که همه واقعیت ها، حقیقت نیستند و همه به دنبال حقیقت نیستند. باید با نگاه جامع به مسائل و تحولات، رفتار سیاست خارجه کشور را تنظیم کنیم ولی بخشی از تصمیم گیران کشورمان نگاه واقع بینانه کمتری دارند.
آقای احمدی نژاد در سفر به آذربایجان گفتند که ایران و آذربایجان به اقدامات کشورهای مخالف می خندند. آیا سیاست خارجی کشورمان در گسترش روابط دیپلماتیک با کشورهای شمالی و به خصوص آذربایجان منجر به کم رنگ شدن حضور مخالفان ایران در این منطقه شده است؟
رفتار سیاست خارجی کشور در دولت آقای خاتمی بر پایه یک سری اصول واقع بینانه و منطقی استوار بود و از نزدیک نیز دستاوردهای آن را مشاهده می کردیم. در سیاست خارجی باید براساس تضاد و اشتراک منافع کشور مقابل و خودمان و نیز بررسی این پارامترها به نسبت منافع با سایر کشورها براساس مدل ریاضی آنها را اندازه گیری کنیم. به عنوان نمونه باید ارزیابی کنیم که در ارتباط با جمهوری آذربایجان که در ابعاد امنیتی، اقتصادی، سیاسی و نظامی رابطه وجود دارد حجم مناسبات دراین ابعاد به چه میزان است. باید بررسی شود که با آذربایجان در کدام حوزه ها و تا چه اندازه اشتراک یا تضاد منافع داریم. البته هیچ  کشوری پیدا نمی شود که به طور کامل با کشور مقابل اشتراک منافع داشته باشد. مقامات کشوری هنرمند هستند که با توجه به اینکه با کشور مقابل تضاد منافع دارد روابط دو کشور را بر بنیان همکاری و اشتراکات موجود قرار دهد و به سمت جلو هدایت کند. این هنر دیپلماسی است. این مساله حتی در روابط شخصی نیز حاکم است. من و شما در مواردی اشتراک منافع و در مواردی هم دارای اختلاف هستیم. اگر هر دو منطقی فکر کنیم براساس اشتراک منافع می توانیم همکاری را تعریف کنیم که دو نتیجه را به همراه خواهد داشت. یکی اینکه طی همکاری روابط مستحکم تر می شود و تهدید به فرصت تبدیل می شود و دیگر اینکه به مرور متوجه می شویم که در حوزه هایی رقابت و اختلاف داشته ایم، پتانسیلی وجود دارد که می توانیم آنها را به نقاط اشتراک تبدیل کنیم و به طور حتم در بین کشورها ابعاد اشتراک بیشتری وجود خواهد داشت. آذربایجان و هر کشوری بر اساس منافع کشور خود مسیری را به درست یا غلط انتخاب کرده است و اگر اشتباهی مرتکب شود و کشورش ضرر کند، خودش باید جوابگو باشد. آذربایجان اعلا م می کند که یک کشور لا ئیک است و می خواهد ضمن همگرایی با اروپا، در قبال آمریکا مشکلی نداشته باشد وقتی این موارد را بررسی می کنیم متوجه می شویم که در این موارد با آذربایجان اختلا ف داریم به این دلیل که نمی خواهیم با اروپا و آمریکا همگرایی داشته باشیم و نظام کشور ما لا ئیک نیست و جمهوری اسلا می است. ولی چه بخواهیم یا نخواهیم دو کشور در کنار همدیگر قرار گرفته اند. به طور حتم دوست داشتیم که ایران در جایی قرار بگیرد که کشورهای همسایه ما آباد و امن باشند ولی پیرامون کشورمان به این شکل نیست و کشورهایی همچون افغانستان، عراق و پاکستان قرار دارند. در بین این کشورها ایران جزیره ثبات در منطقه است. باید بر اساس مدل ریاضی و منطق با در نظر داشتن مولفه هایی اعم از قدرت ملی، دیپلماسی، اقتصاد و توان نظامی روابط کشورمان را با سایر کشورها تنظیم کنیم. اگر در دورانی زندگی می کردیم که هواپیما و ماشین وجود نداشت، بلوف زدن جایی داشت. در آن زمان هزاران کیلومتر فاصله بود و انتقال پیام یک ماه طول می کشید و زمان برای بلوف زدن بود. البته بلوف زدن در دنیای سیاست وحتی روابط خارجی وجود دارد ولی با پیشرفت تکنولوژی و شفاف شدن مرزها، بلوف زدن باید به صورت هنرمندانه صورت گیرد.
چندی پیش شاهد لغو سفر آقای حداد عادل به جمهوری آذربایجان و انجام آن با مدتی تاخیر بوده ایم. این در حالی است که همزمان با سفر آقای حداد عادل، وزیر دفاع ایران در ارمنستان مشغول امضای پیمان دفاعی بااین کشور بود که به طور حتم خوشایند باکو نخواهد بود. نظر شما درباره برنامه زمان بندی تعاملا ت دیپلماسی کشور چیست؟
آداب و تشریفات و کسب اطلا ع از تحولا ت و طرح های در حال اجرا در هر کشور باید از طریق سفارت کشورمان و وزارت امور خارجه به صورت دقیق بررسی شود تا این چنین اشتباهی صورت نگیرد. در زمانی که به عنوان سفیردر آذربایجان یا کشورهای دیگر حضور داشته ام همواره به نحوی هماهنگی ها را با دقت بررسی می کردیم و در مواردی با توجه به شرایط موجود با تقاضای سفر مقامات مخالفت می کردیم و برای سفر آنها زمان مناسب تری را مشخص می کردیم. با توجه به مناقشه مابین ارمنستان و آذربایجان سفر وزیر دفاع به ارمنستان باید با دقت بیشتری برنامه ریزی و تنظیم می شد. البته نحوه مناسبات دفاعی ایران با ارمنستان نیز جای سوال دارد. در زمانی که در آذربایجان فعالیت داشتیم شرایطی فراهم شد تا دوبار وزیران دفاع ایران و ارمنستان به تهران و ایروان سفر کنند و برای اولین بار مابین دو کشور سند همکاری نظامی به امضا رسید. البته دعوت نامه سفر آقای حداد عادل که به تعویق افتاد در زمانی که به عنوان سفیر در باکو حضور داشتم به تهران ارسال شد.
تا چه اندازه گسترش مناسبات سیاسی، نظامی ایران با ارمنستان منجر به دور شدن آذربایجان از حوزه سیاست خارجی ایران خواهد شد؟
برای حفظ منافع ملی باید دقیق عمل کنیم به عنوان نمونه دردوره ای آذربایجان در سازمان ملل پیشنهادی را مطرح کرد که هیاتی از سازمان ملل برای بازدید مناطق اشغالی از سوی ارمنستان فرستاده شود. آنها مدعی بودند که آثار باستانی تخریب شده و اجساد از زیر خاک درآورده شده اند. در آن موقع بحثی مطرح شد که آیا از آنها حمایت کنیم؟ در آن شرایط جدولی تهیه کردم و پارامترهای مشترکی که با آذربایجان وجود دارد مشخص کردم و بنا به اهمیت حداکثر برای هر کدام عدد 10 را انتخاب کردم. در مجموع آذربایجان 128 امتیاز به دست آورد ولی ارمنستان از 12 پارامتر مورد نظر حتی 6 پارامتر را هم نداشت و از 6 پارامتر باقی مانده نیز نمی توانستم حداکثر عدد 10 را در نظر بگیریم. وقتی به صورت ریاضی بررسی کنیم، اولویت ها به طور کامل مشخص می شود که بحث ظریفی است. اگر به آذربایجان سفر کنید متوجه می شوید که با تبلیغاتی که صورت گرفته است 99/5 درصد از مردم آذربایجان از رابطه ایران با ارمنستان ناراحت هستند ولی درست یا غلط بودن این ناراحتی بحث دیگری است. البته دشمنان نیز بر روابط ایران و ارمنستان تبلیغ کرده اند و اشتراکات ایران و آذربایجان تحت تاثیر قرار گرفته است.
باید این مشکل افکار عمومی حل شود. در غیر این صورت در شرایطی که افکار عمومی یک کشور تا این حد ناراحت است منجر به دو اتفاق مهم خواهد شد. یکی این که روابط دو کشور با این همه اشتراکات ضعیف می شود و دیگر در قلب ها نفوذ نداریم. دیگر اینکه وقتی دولت  باکو با این همه نارضایتی مواجه می  شود در قبال گسترش روابط خود با ایران با تردید عمل خواهد کرد. بنابراین این ناراحتی یک واقیت است ولی برای آن برنامه ای تعریف نکرده ایم.
در شرایطی به  ضعف دیپلماسی کشور اشاره کردید که عملکرد سیاست خارجی دولت آقای خاتمی نه تنها باعث بازگشت سفیران کشورهای خارجی به ایران شد بلکه روابط کشورمان را با اتحادیه اروپا و کشورهای همسایه و منطقه بهبود بخشید. چرا دولت نهم ضمن تغییر این استراتژی، مدعی است که دیپلماسی هجومی در دستور کار خود قرار داده است؟
در حقیقت دیپلماسی آقای خاتمی هجومی بود. به این دلیل که دیپلماسی تهاجمی به معنی داد و فریاد نیست بلکه ایستادگی بر مواضع منطقی است تا منافع ملی را با اتکا به اقتدار ملی حفظ کنیم. البته به این معنی نیست که با تهاجم به طرف مقابل شرایط را خراب کنیم. سیاست تنش زدایی و اعتماد سازی دولت آقای خاتمی همان سیاست تهاجمی بود که توانست بدون ایجاد حساسیت در مورد دریای خزر و حوزه اتمی دستاوردهای زیادی داشته باشیم و سیاست تهاجمی در زمانی موثر خواهد بود که تمام پارامتر های قدرت را در اختیار داشته باشیم.
استراتژی سیاست خارجی کشورمان از دولت آقای خاتمی که گفت و گو و انعطاف  با غرب بود در دولت جدید تبدیل به گفت و گو و عدم انعطاف  شده است.سیاست عدم انعطاف در دیپلماسی کشور تا چه اندازه موفق بوده است؟
در شرایطی منطق حکم می کند که انعطاف یا عدم انعطاف داشته باشیم که وابسته به تعریفی است که ازمنافع ملی انجام شده است. در حقیقت درجه انعطاف را منافع ملی تعیین می کند. نتیجه سیاست هایی که تاکنون اتخاذ شده همگی قابل مشاهده است. در سیاست دولت آقای خاتمی سفیران اروپایی به ایران بازگشتند  به این دلیل که فردی با بیشترین رای ملت ایران رییس جمهور شده است و بحث دوستی، همکاری و گفت و گوی تمدن ها را مطرح می کند. پس حرفی برای مخالفت باقی نمی ماند و حتی اعلا م می شود که با ملت آمریکا مشکلی نداریم و در مقابل شاهد عذرخواهی وزیر خارجه آمریکا هستیم و یا اینکه آقای کلینتون در سازمان ملل متحد به دنبال این است که با آقای خاتمی دست بدهد.
جایگاه روسیه را در دیپلماسی کشور چگونه ارزیابی می کنید؟
در بحث روابط با روسیه نباید با افراط و تفریط عمل کنیم. باید ضمن ارزیابی منافع مشترک، مشخص کنیم تا چه اندازه دارای تضاد منافع و از چه امتیازاتی در قبال کشور مقابل برخوردار هستیم. پس از ارزیابی این پارامتر ها در روابط با هر کشوری دیگر مشکلی نخواهیم داشت. در ابتدا برای تحلیل باید تاریخ کنار گذاشته شود. به این دلیل که در گذشته همه اعم از فرانسه، انگلیس، آمریکا و روسیه بر سر ایران کلا ه گذاشته اند. در زمان جنگ تحمیلی با عراق، با کشوری می جنگیدیم که تمام سلا ح های آن روسی بود. بعد از فروپاشی روسیه در دوران یلتسین نیز روابط با روسیه برقرار بود ولی عمده ترین روابط در دوران ریاست جمهوری پوتین به وجود آمد. در شرایطی که غرب وحتی شرق پیشرفته  مانند چین و ژاپن بعضی از نیازمندی که داشتیم را به کشورمان نمی دادند به همین دلیل روابط با روسیه را گسترش دادیم و عدم رابطه با دیگران تبدیل به ابزاری در دست روسیه شد. در بحث انرژی اتمی نیز وقتی آلمان و ژاپن کنار رفتند قرار شد روسیه این نیروگاه را بسازد. اکنون چند سال است که افتتاح این نیروگاه طول کشیده است و روسیه بهانه های مختلفی را مطرح کرده است. یک بار مدعی شد که ساختار نیروگاه غربی است و باید به طور کامل تعویض شود و یک بار پول را بهانه می کند.
روسیه در قبال عدم ارتباط ایران با غرب با در دست داشتن کارت ایران می تواند امتیازهای فراوانی از دو طرف دریافت کند. آیا به نظر شما حفظ شرایط موجود بهترین گزینه برای منافع روسیه به حساب نمی آید؟
در جواب کسانی که معتقد هستند که روسیه خیلی وفای به عهد می کند پرونده نیروگاه اتمی بوشهر یک معیار است و برای اثبات آن باید روسیه این پروژه را تکمیل کند. پس از قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر، بحث آژانس انرژی اتمی مطرح شد و بحث سوخت هسته ای نیروگاه طولا نی شد به نحوی که هر چند جزو تعهدات ایران نبود ولی طبق قراردادی ایران متعهد به برگشت پس ماند سوخت هسته ای شد. اکنون ایران علی رغم میل خود و برای رفع بهانه ازسوی روسیه هزینه برگشت پس ماند، انبار و فرآوری سوخت نیروگاه را بر عهده گرفته است ولی طی این چند سال تاکنون پیشرفت فیزیکی نیروگاه بوشهر در حد امروز بوده است.
همان موقع اعلا م کرده بودند که طی 6 ماه نیروگاه راه اندازی می شود. تحلیل صریح بنده این است که روسیه بر سر نیروگاه اتمی بوشهر با آمریکا معامله کرده است و اگر غیر از این بود باید نیروگاه تکمیل می شد. به عنوان یک دیپلمات و یک شهروند ایرانی به روسیه می گویم که اگراین نظر را رد می کند نیروگاه بوشهر را تکمیل کند. در صورتی که نیروگاه راه اندازی شد قبول می کنیم که اشتباه کرده ایم. معتقدم که روسیه با آمریکا مذاکره کرده اند و روسیه قول داده است تا اعلا م نهایی پرونده هسته ای ایران در آژانس انرژی اتمی نیروگاه بوشهر را تکمیل نخواهد کرد. البته امیدوارم این تحلیل اشتباه باشد. در شرایط فعلی نیز آقای البرادعی طی گزارشی که ارائه کردند اعلا م می کنند که سوالا ت هنوز باقی مانده است. معتقدم که در پشت صحنه البرادعی نیز با آمریکایی ها هماهنگ است و به نحوی حرکت می کند که به او شک نکنند آمریکا به دنبال این است که این موضوع را مطرح کند که پس از این همه دیپلماسی و حضور اتحادیه اروپا و روسیه مشکل ایران حل نشده است.
هر چند پشت صحنه آمریکا باشد ولی باید همکاری با آژانس را ادامه دهیم به این دلیل که هر اندازه همکاری ما بیشتر شود، آمریکا خلع سلا ح می شود زیرا امکان دیوانگی آمریکا وجود دارد. هر چند همانند عراق حمله ای صورت نخواهد گرفت. در شرایطی که ایران در حال تهیه سوخت است روسیه اقدام به تکمیل نهایی نیروگاه بوشهر نخواهد کرد. زیرا در صورتی که نیروگاه تکمیل شود ایران می تواند سوخت نیروگاه را تامین کند ولی آمریکا می خواهد زمانی نیروگاه را مورد حمله قرار دهد که سوخت وارد نیروگاه نشده است. تا  وقتی نیروگاه تکمیل نشده است آمریکا می تواند مورد هدف قرار دهد که به این معنی است دیگر نیروگاهی وجود ندارد که ایران به دنبال سوخت هسته ای باشد. سپس اعلا م می شود ایران وقتی دوباره نیروگاه احداث کرد بعد اقدام به تهیه سوخت هسته ای کند. هر چند که هم اکنون  نیز اعلا م می کنند که هیچ کشوری برای یک نیروگاه چرخه سوخت هسته ای به وجود نمیآورد و این کار اقتصادی  نیست بلکه باید چند نیروگاه در کشور وجود داشته باشد. این موارد ادله و اهرمی برای فشار  علیه ایران تبدیل شده است. در نهایت باید گفت که تصور اینکه روسیه با آمریکا درباره موضوع هسته ای ایران هماهنگی نکرده است یک اشتباه دیپلماتیک است. نباید فراموش کنیم که در زمانی که نظام جهان دو قطبی بود و دو ابر قدرت که رقیب و دشمن بودند ولی در پشت صحنه هماهنگی هایی را انجام می دادند و حتی اگر لا زم می  شد بر سر موضوعی به توافق می رسیدند. پس از فروپاشی شوروی، روسیه مجبور است در بعضی از موارد با آمریکا به توافق برسد و در مقابل برای افکار عمومی حرف های بزرگی را مطرح می کند.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط 87/2/14:: 12:59 عصر     |     () نظر

<      1   2   3   4